هر روز یک شعر یک شاعر:)
در گوش دلم آواز بخوان! میفهمد!
دل من مرد شده حنجره جان! میفهمد!
"دست یازیدم" و یک دست نشد همراهم
سردی دست شما را "اخوان" میفهمد
نرم و آرام سخن گفتنتان رویا بود!
نسل امروز فقط زخم زبان میفهمد
آنکه تیر است قدش کی پدر پیر مرا
که شده قامت او مثل کمان میفهمد؟
من که نگذاشته ام حانیه بویی ببرد
طفل معصوم پدرجان! سرطان میفهمد؟؟
ذوالفنون! دست مریزاد! دمت گرم استاد!
حال شبهای مرا "جامه دران" میفهمد...
+ نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 20:41 توسط كانون شعر و ادب دانشگاه فردوسي
|
کانون شعر و ادب دانشگاه فردوسی: